قسمت دوم:
آخوند و دزدی دیلدو
در روزهای اول انقلاب ملاها و مردم انقلابی تمام شهرها رو در اختیار گرفته بودند، در بسیاری از موارد گشت های انقلابی فقط به پاسدارانی که ملا همراه آنها بود اجازه ی عبور می دادند. یکی از این ملایان که سالها آدم حساب نمی شده و حالا واسه خودش رئیس شده بود مال خطه ی سرسبز مازندران بود. این آخوند مکار پس از فرو پاشی رژیم به کاخ اشرف خواهر شاه رفته بود و کنترل اونجا رو به دست گرفته بود. پاسدارها هم به حساب ملا بودنش کاری باهاش نداشتند و طرف هر غلطی دلش می خواست می کرد. کار به جایی رسیده بود که در بهبهه و درگیری های اول انقلاب طرف با همون لباس آخوندیش روی ننو(تاب) اشرف تو حیاط کاخ دراز می کشیده و تاب میخورده، بعد از چند روز آخوندک به فکر دزدی از قصر میوفته و شروع می کنه به دله دزدی، معلوم نیست چقدر موفق به این کار شد و چیا دزدید؟ اما یک روز که پاسدارها موقع خروجش از کاخ بهش مشکوک شدند به بازرسی بدنی وی پرداختند و چیز جالبی دستگیرشون شد. آخوندک تو وسایل شخصی اشرف رو گشته بودو یه دیلدو(آلت مصنوعی) پیدا کرده بود. ظاهرا شکل ظاهری دیلدو به نظر آخوندک جلب اومده و تصمیم به دزدیدن اون گرفته، دیلدو رو زیر عباش پنهون کرده بود که پاسدارها گیرش انداختند. البته بعد از این ماجرا باز هم کاری به کارش نداشتن و اونجاها پرسه میزد.اما سوال اینجاست که پاسدارها بعد از پس گرفتن دیلدو، با دیلدو چه کار کردند؟ ثانیا آخوند متدین این دیلدو رو واسه چی می خواست؟
آخوند و دزدی دیلدو
در روزهای اول انقلاب ملاها و مردم انقلابی تمام شهرها رو در اختیار گرفته بودند، در بسیاری از موارد گشت های انقلابی فقط به پاسدارانی که ملا همراه آنها بود اجازه ی عبور می دادند. یکی از این ملایان که سالها آدم حساب نمی شده و حالا واسه خودش رئیس شده بود مال خطه ی سرسبز مازندران بود. این آخوند مکار پس از فرو پاشی رژیم به کاخ اشرف خواهر شاه رفته بود و کنترل اونجا رو به دست گرفته بود. پاسدارها هم به حساب ملا بودنش کاری باهاش نداشتند و طرف هر غلطی دلش می خواست می کرد. کار به جایی رسیده بود که در بهبهه و درگیری های اول انقلاب طرف با همون لباس آخوندیش روی ننو(تاب) اشرف تو حیاط کاخ دراز می کشیده و تاب میخورده، بعد از چند روز آخوندک به فکر دزدی از قصر میوفته و شروع می کنه به دله دزدی، معلوم نیست چقدر موفق به این کار شد و چیا دزدید؟ اما یک روز که پاسدارها موقع خروجش از کاخ بهش مشکوک شدند به بازرسی بدنی وی پرداختند و چیز جالبی دستگیرشون شد. آخوندک تو وسایل شخصی اشرف رو گشته بودو یه دیلدو(آلت مصنوعی) پیدا کرده بود. ظاهرا شکل ظاهری دیلدو به نظر آخوندک جلب اومده و تصمیم به دزدیدن اون گرفته، دیلدو رو زیر عباش پنهون کرده بود که پاسدارها گیرش انداختند. البته بعد از این ماجرا باز هم کاری به کارش نداشتن و اونجاها پرسه میزد.اما سوال اینجاست که پاسدارها بعد از پس گرفتن دیلدو، با دیلدو چه کار کردند؟ ثانیا آخوند متدین این دیلدو رو واسه چی می خواست؟
اين آقا همان شيخ جعفر شجوني، مدافع ا.ن. و جديدا مشايي است كه توسط امام از سياست بيرون شد ولي پس از شروع حكومت دزدان در سال 84 مجددا براي حماسه سازي به كار بازگشت!!!
ReplyDelete